هرگونه تلاش غیرقانونی برای پرداخت نکردن مالیات مانند ندادن اطلاعات لازم در مورد عواید و منافع مشمول مالیات به مقامات مسئول فرار مالیاتی خوانده می شود . تعریف فرار مالیاتی برای انواع مالیات ها یکسان است . در فرار مالیاتی به رغم تطبیق فعالیت با قوانین در اجرای فعالیت یک یا جند ضابطه مصوب مراجع ذی ربط تعمدا نادیده گرفته می شود .

فرهنگ مالیاتی

یکی از مهم ترین عوامل موثر بر ظرفیت مالیاتی نگرش برداشت و رفتار مردم در ارتباط با مالیات است که به فرهنگ مالیاتی مشهور است . مردم باید بپذیرند که نفت ثروت مولد است نه درامد مصرفی که دائمی هم نیست . دیگر اینکه مردم باید نقش حاکمیتی دولت را از قبیل ایجاد امنیت درک کندد و بپذیرند ایفای این نقش هزینه بردار است .

حقوق بین دوره ای

از طرف دیگر از دیدگاه اقتصاددانان یکی از مفاهیم اصلی بودجه متعادل آن است که نسل حاضر نباید بازپرداخت بدهی های درازمدت دوره خود را به نسل آینده انتقال دهد . به بیا ن دیگر شهروندان نباید بهای خدماتی را که دریافت می کنند به عهده مالیات دهندگان سال های آینده محول نمایند و مفهوم حقوق بین دوره ای جزئی از مسئولیت پاسخگویی عمومی محسوب می شود که دولت نیز می بایست در اجرای این وظیفه مهم عواملی که باعث عدم تمکین مالیاتی می شود شناسایی و راه هایی برای مقابله با آن اتخاذ نماید.

فرار مالیاتی جزء اصلی فعالیت های اقتصادی زیرزمینی بوده و اقتصاددانان بیش از پیش پی تجزیه و تحلیل این پدیده اند .

زمینه های پیدایش فرار مالیاتی

شایع ترین زمین های پیدایش فرار مالیاتی عبارتند از :

۱-عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه

۲-عدم مبادله کامل اطلاعات و نبودن سیستم نظارت و پیگیری د راخذ مالیات

۳-ضعف ضمانت های اجرایی

۴-تشخیص علی الراس و وجود ضعف در اجرای آن

۵-تاخیر در وصول مالیات

۶-عدم شناخت مودیان و مستند نبودن میزان درآمد آن ها

۷-وجود معافیت های وسیع و متنوع

 

دولت ها گاه با اتخاذ برخی سیاست های حمایتی مالیاتی و معافیت های مالیاتی راه فرار مالیاتی را باز می کنند همچنین با اعطای معافیت های مالیاتی گروهی از پرداخت مالیات معاف می شوند و این امر به کاهش درآمدهای مالیاتی دولت منجر می شود . بنابراین اگر اعطای معافیت ها با دقت لازم صورت نگیرد دولت برای کسب درآمد مالیاتی مورد نظر فشار سنگینی را بر گروه های دیگر جامعه وارد می کند . یعنی برای جبران بخش خالی کاسه درآمد مالیاتی میزان نرخ های مالیاتی بیشتری بر گروه هایی که از معافیت های مالیاتی بهره مند نیستند تحمیل خواهد شد . بی تردید اعطای معافیت های مالیاتی گسترده به ناکارایی نظام مالیاتی و ضعف نظام اجرایی مالیاتی منجر می شود .

 

فرق بین فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی

تمایز بین فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مودیان مربوط می شود .

فرار مالیاتی یک نوع تخلف از قانون است اما اجتناب از مالیات یک نوع سوءاستفاده رسمی از قوانین مالیاتی است . وقتی که یک مودی مالیاتی از ارائه گزارش درست در مورد درآمدهای حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات می شودامتناع می کند یک نوع عمل غیر رسمی انجام می دهد که او را از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور دور نگه می دارد . اما در اجتناب از مالیات فرد نگران نیست که عمل او افشا شود . اجتناب از مالیات از خلاءهای قانونی در قانون مالیات ها نشات می گیرد . در اینجا فرد به منظور کاهش قابلیت پرداخت مالیات خود دنبال راه های گریز می گردد . در اجتناب از مالیات مودی مالیاتی دلیلی ندارد نگران احتمال افشا شدن باشد چرا که او الزاما تمامی مبادلات خود را با جزئیات آن البته به شکل غیر واقعی یادداشت و ثبت می کند .

 

دلایل ایجاد فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی

۱-پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی

یک از مهم ترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاست های مالیاتی پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است . این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاست های مالیاتی صدمه وارد می کند . اصولا چون قوانین وضع شده برای استفاده عموم مردم می باشد و از طرفی میزان درک و فهم مردم تفاوت های زیادی با هم دارد لذا اولا قوانین پیچیده قابل درک و فهم برای عموم نبوده و ثانیا زمینه تفسیرهای سلیقه ای و غلط برای سوءاستفاده کنندگان فراهم می شود .

۲-عدم آگاهی و به روز نبودن اطلاعات مدیران ارشد مالیاتی

امروزه علیرغم رشد سریع مهارت ها از طریق سیستم های اطلاعاتی بین المللی اط قبیل اینترنت و .. اکثریت مدیران بالائی فاقد اطلاع از قوانین و استادنداردهای حسابداری و حسابرسی می باشند و اطلاعات اکثر مدیران در حدود و زمان تحصیل خلاصه می شود . تحلیل فرآیندهای نظام مالیاتی از اظهار تا پرداخت در یک سیستم مالیاتی زمانی مفید و ممکن است که اطلاعات بهنگام باشد و به درستی در مجاری صحیح قرار گیرد . اگر سازمان مالیاتی با اطلاعات ناقض مواجه شود باید در سیستم اطلاعاتی و ممیزی خود تجدید نظر کرده آن را دگرگون سازد .

۳-عدم توجه به منابع انسانی کارآمد

درحال حاضر اغلب فراینده از دیدگاه درونی سازمان مالیاتی طراحی می شود و کم تر توجهی به راحتی مودیان می شود . این امر موجب دلسردی مودیان و انگیزه اندک آنان برای تمکین از مقررات مالیاتی می شود . همانطور که کارمندان در موقعیت های مختلف متناسب با مهارت و تجربه خود حقوق دریافت می کنند باید در ازای کارها و شیوه های جدیدی که در کار خود ارائه می دهند نیز پاداش دریافت کنند . اگر این سیاست ها به اجرا درنیاید کارمندان به سکون و یکنواختی دچار شده اغلب انگیزه کار درست را از دست داده به شدت از سازمان خود رنجور شده و عدم رضایت شغلی خود را بروز می دهند .

۴-عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه

بررسی های مختلف نشان می دهد بیشتر مردم نمی دانند چرا مالیات می دهند شایع ترین زمینه های پیدایش فرار مالیاتی عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه است فرهنگ مالیاتی مجموعه ای از طرز تلقی بینش و عکس العمل افراد در قبال نظام مالیاتی است . به عبارت دیگر طرز تلقی- بینش- برداشت-آرمان ها – ارزش های اجتماعی – قوانی جاری و میزان تحصیلات و آگاهی از جمله عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را شکل می دهند . در کشور ما قانونگذاری به راحتی انجاممی شود اما اجرا و نظارت بر آن در بسیاری از موارد با مشکل مواجه است . فقدان آموزش مودیان مالیاتی درباره تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت موجب نارضایتی بیش تر و عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات می شود .

۵-عدم وجود پاداش و تنبیه متناسب با عملکرد مودیان

مودیان مالیاتی عموما به دو دسته تقسیم می شوند:مودیان قانونمدار و مودیان خلافکار . مودیان قانونمدار آن هایی هستند که مطابق قانون مالیات را پرداخت می کنند و عموما مشکلی را برای سازمان امور مالیاتی ایجاد نمی کنند این نوع مودیان غالبا تمکین می کنند و از ایجاد هزینه و مشکل برای سازمان پرهیز می کنند .به همین علت سازمان مالیاتی از این نوع مودیان اظهار رضایت کرده و غالبا سعی می شود این نوع مودیان باقی بمانند و یا بر تعداد آنان افزوده شود . اما در مورد مودیان خلافکار سازمان امور مالیاتی سعی می کنند باانواع سیاست ها آن ها را وادار به پرداخت مالیات کند . مودیانی خلافکار محسوب می شوند که مالیات های معوق را به دستگاه مالیاتی تحمیل می کنند که همین موضوع یکی از گلوگاه های نظام مالیاتی ایران است .

۶-عدم رعایت اصول تعیین مالیات

یکی از موانع وصول مالیات عدم رعایت اصول تعیین مالیات می باشد . بنابر اصل بهای خدمات مالیات بایستی معادل بهای خدماتی باشد که دولت و دستگاه حکومت برای شخص انجام می دهد و با توجه به اصل قدرت پرداخت مالیات هر فردی بایستی متناسب با قدرت پرداخت او باشد و درجه ثروت و میزان درآمد اشخاص ملاک تشخیص مالیات باشد .ولی در عمل در کشور خدمات ارائه شده توسط دولت بین پرداخت کنندگان مالیات و فراریان مالیات فاقد هرگونه ضوابطی است .

۷-عدم وجود سیستم های اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی روز جامعه

امروزه اطلاعات به عنوان یک منبع مهم استراتژیک در سازمان و نیز ارزش افزوده مطرح است . اطلاعات همواره به عنوان یک مزیت رقابتی قلمداد شده است . دستیابی به اطلاعات مربوط به فعالیت های گوناگون سازمان از جنبه های مختلف می تواند بر عملکرد کلی آن اثرگذار باشد . متاسفانه سیستم اطلاعاتی سازمان امور مالیاتی با فاصله بسیار زیاد از اطلاعات روز جامعه حرکت م یکند که خود ا زعوامل بازدارنده سازمان و هموار کننده راه فراریان مالیاتی است .

 

راهکارهای بهبود روش های عملیاتی اخذ مالیات

۱-تدوین قوانین سهل و قابل فهم برای مودیان

به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود . برای رویه های جدید باید مجوز اخذ شود تا در مجمع القوانین کشوری و آیین نامه های مالیاتی ثبت شود . تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است .به عبارت دیگر باید مقررات مربوط به مودیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارائه آن ها به سازمان مالیاتی به صورت شفاف تبیین شود . در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود . قوانین خوب و کارا چندین خصوصیت و ویژگی به شرح ذیل را دارا هستند :

الف )کارایی : آیا قانون مربوطه از نظر اجرای سیاست های مالیاتی-کارایی و اثربخشی را دارد به عبارت دیگر قانونی کارا و اثربخش است که نتیجه مورد نظر از تصویب آن حاصل شود . به عنوان مثال یکی از اهداف قانون برای الزام مودیان بر شرکت ها به منظور ارائه اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان می تواند شناخت کامل ا زنحوه گردش مالی یک شرکت در اقتصادو استفاده از اطلاعات مالی این شرکت برای ردیابی مفاسد بنگاه های دیگر باشد . چنانچه این هدف قانوگذار باارئه درست ترازنامه و سود و زیان شرکت ها حاصل شود می گوییم قانون کارا بوده است .

ب)سازمان دهی : سازمان دهی منطقی باعث درک و فهم بهتر مودیان و کاربران از قانون مالیاتی می شود . سازمان دهی قانون به این مفهوم است که مقررات مربوط به یک بخش خاص همگی در کنار آن باشند. به عنوان مثال مودیان مالیاتی اشخاص حقوقی (شرکت ها) در صورتی که تمام مطالب مربوط به اجراییات و مقررات فصل امور مالیاتی شرکت ها در یک فصل جداگانه لحاظ شده است خیلی کم تر دچار سردرگمی و ابهام خواهند شد .

ج)قابلیت درک : برای داشتن قابلیت درک باید اولا عبارت یک متن کوتاه باشد و ثانیا از کلمات مرموز و غیر شفاف جلوگیری به عمل آید . به عبارت دیگر متنی گویا و ساده ارائه کرد . حامیان استفاده از زبان ساده در قانو نویسی خواهان پرهیز از زبان حقوقی برای نیل به قانونی آسان و همه فهم هستند بهعبارت دیگر تا جایی که امگان دارد باید از کلمات حقوقی و یا کلماتی که معروف به لغت نامه ای هستند پرهیز کرد به عنوان مثال می توان به جای عبارت کمیسیون تقویم املاک عبارت کمیسیون هیات ارزیابی املاک را به کار برد.

د)انسجام : مفهوم انسجام قابلیت فهم دوگانه دارد : اول این که می تواند به معنی ارتباط معنی دار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد و دوم اینکه با سایر قوانین انسجام داشته باشد .یعنی باید اطمینان یافت که قانون مالیاتی با بقیه نظام حقوقی تلفیق شود . به عنوان مثال ق.م.م نباید به هیچ عنوان با اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مغایرت داشته باشد و یا در خود قانون فصل مربوط به اشخاص حقیقی با فصل اشخاص حقوقی ناهماهنگ باشد . تعیین نرخ مناسب مالیاتی باید مرود توجه جدی مسئولان مربوطه قرار گیرد و این نرخ باید به گونه ای باشد که مردم را تشویق به پرداخت مالیات کند ضمن آن که باید از تعدد نرخ های مالیاتی جلوگیر یبه عمل آید .

۲-استفاده از مدیران اقتصادی جامعه

اولا کارکنان سازمان های انگیزه ای برای مطالعه ندارند چون نمی توانند ارتباط معناداری بین فعالیت های اداری و مطالعه تخصصی بیابند . یعنی اینکه امور در سازمان به صورت سنتی و عادت انجام می پذیرد نه به صورت علمی .

روانشناسان اعتقاد دارند برای اینکه رفتاری بروز کند باید حتما نیازی در فرد ایجاد شده باشد . تا کارکنان احساس نیاز به داشتن مطالب علمی جدید در خود حس نکنند و با همین میزان دانش و اطلاعات فعلی بتوانند امور اداری روزمره را انجام دهند دیگر فرهنگ مطالعه شکل نمی گیرد بنگاه های اقتصادی خصوصی به دلیل داشتن مالکیت خصوصی یا نیاز به پاسخگویی به سهامداران معمولا با سرعت بیشتری سعی در تطبیق خود با دنیای اقتصاد را دارند ولی متاسفانه مدیران دولتی بنا به دلایلی از جمله عدم پاسخگویی صریح و عدم وجود اطلاعات و آمار صحیح نه تنها خود را با دنیای اقتصاد و اطلاعات قطع می نمایند لذا استفاده از مدیران اقتصادی جامعه به عنوان مشاور د رسطح مدیران ارشد و تا حدودی مدیران میانی باعث ارتقاء سطح علمی مدیران و آگاهی از مسائل روز می شود برای مثال امروزه اکثر سیستم های حسابداری به صورت نرم افزاری و با اشکال گوناگون در بازار موجود می باشد ولی عملا اکثر مدیران و حتی کارکنان قدرت کار با رایانه را ندارند و معمولا در رسیدگی های مالیاتی این ضعف سیستم باعث اختلافاتی فی مابین مودیان و ادارات امور مالیاتی شده و نیز عدم اعتماد مردم به سیستم مالیاتی می شود .

با توجه به اینکه حسابرسان و حسابداران رسمی می توانند ابزار بسیار مفیدی برای وزرت اقتصاد در جهت کاهش فرار مالیاتی و اخذ مالیات حقه باشند پیشنهاد می گردد که :

الف) قانون کلیه شرکت ها را مکلف به انتخاب حسابرس و بازرس قانونی از بین حسابرسان و حسابداران رسمی نماید

ب) حسابرسان و حسابداران رسمی مکلف باشند در مدت زمان محدودی گزارش حسابرسی صورت های مالی و حسابرسی مالیاتی خود را به حوزه های مالیاتی مودیان ارسال نمایند و در صورت هر گونه سوال و شبهه ای برای حوزه های مالیاتی د راسرع وقت توضیحات لازم ارائه گردد .

ج) ادارات امور مالیاتی از طریق رسیدگی نمونه ای نظارت و کنترل قوی بر کار این موسسات حتما امکانات و آموزش های لازم در مورد قوانین مالیاتی و توسط امور مالیاتی ارائه و فراهم گردد

و در نهایت اگر این موسسات به مواردی از فرار مالیاتی برخورد کنند آن ها را افشا نمایند و سازمان مالیاتی از طریق بانک اطلاعاتی در اختیار عموم حسابرسان و حسابداران رسمی قرار دهد تا در رسیدگی های خود مد نظر قرار دهند.